دیکشنری
داستان آبیدیک
نابینا کردن
english
1
general
::
blind
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
نابهنگام
نابود ساختن
نابود شده
نابود نشدنی
نابود کردن
نابود کننده
نابودگر
نابودگر با انرژی جنبشی
نابودگر برون جو
نابودگر چندگانه
نابودکننده
نابودی
نابودی کلی
نابینا
نابینا شدن
نابینا کردن
نابینائی
نابینای غیرمادرزاد
نابینای مادرزاد
ناپاک
ناپاک کردن
ناپاکزاده
ناپاکی
ناپایدار
ناپایدار داخلی
ناپایداری
ناپایداری زندگی
ناپایداری سود
ناپایداری هیجانی
ناپختگی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید